همراه اول
3. خرداد 1395 - 11:08   |   کد مطلب: 27314
عصر روز دوشنبه‌‌اي كه گذشت انگار براي پاس و هوادارانش درست تكرار روزي بود كه قهرمان آسيا طعم ناگوار سقوط به ليگ دسته اول باشگاه‌هاي كشور را چشيد. همه چيز خوب پيش مي‌رفت اما يك گل ديرهنگام در يزد كاخ آرزوهاي تيمي را فرو ريخت كه حالا به طرزي عجيب در سيبل انتقاد كوچك و بزرگ قرار گرفته است.

پاس پس از 4 سال حضور در ليگ برتر فوتبال باشگاه‌هاي كشور و 5 سال حضور در ليگ دسته اول ايران، حالا بايد زندگي در ليگ دسته دوم را نيز تجربه كند. حالا فوتبال روي ناخوش خود را به پاس و هوادارانش نشان داده تا تيمي كه جوانان همداني 9 سال با آن زندگي كردند و اتفاقات تلخ و شيرينش را در صندوقچه خاطرات زندگي خود سپردند رهسپار ليگ دسته دومي شود كه به حق زيبنده آخرين قهرمان ايران در آسيا نيست.
ليگ يك براي پاس همدان به پايان راه رسيد تا دست دوم فوتبال انتظار تيمي را بكشد كه 24 سال قبل بر بام قاره كهن ايستاده بود. اين طبيعت فوتبال است، روزي بايد با درايت و برنامه‌ريزي دقيق آقايي كني و چندين سال بعد بايد به لطف مرداني كه كاربلد نبودند از عرش به فرش بيايي.
سقوط پاس ماحصل دستپخت مرداني است كه خواسته يا ناخواسته تيشه به ريشه تيمي زدند كه تنها دلخوشي جوانان هگمتانه بود. تفكرات نامعقول و عمدتا غيرفوتبالي‌اي كه امسال به بدنه پاس تزريق شد دست آخر كار خود را كرد تا برخي از آقايان به مقاصد شوم خود برسند.
حالا امروز متهماني را به صف مي‌كنيم كه حكايت "كي بود كي بود من نبودم" را وارد معركه كرده و شانه خالي مي‌كنند. انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده و بهتر است آقايان به جاي پاسخ پرسش‌هاي منطقي هوادار، صورت مسئله را پاك نكنند. اين مردان بي ترديد در سقوط تاريخي پاس نقشي اساسي ايفا كردند:

 

استاندار و نظارتي كه گم شد
 اگرچه سخت اما مي‌توان محمدناصر نيكبخت را در اوج حمايت‌هاي قابل قبول از پاس، شريك ناكامي اين تيم هم دانست. بر كسي پوشيده نيست كه استاندار فوتبالي همدان در 2 سال اخير همواره چتر حمايتي خود را بالاي سر پاسي‌ها گشود تا مبادا تيم تحت امرش به بيراهه برود، اما اين وسط 2 نكته مبهم براي اهالي فوتبال و رسانه باقي ماند كه به آن اشاره مي‌كنيم.
استاندار همدان به عنوان رئيس هيات مديره باشگاه فرهنگي ورزشي پاس بي ترديد بهتر از اين مي‌توانست بر وضعيت تيم نظارت كند. چه لزومي داشت در اين فصل اين همه تغيير در باشگاه پاس صورت بگيرد تا دست آخر بار مالي سنگيني تيم را تحت فشار قرار دهد؟
دوم اينكه چرا برخي تغييرات چشم بسته صورت گرفت تا پاس را روزي سقوط كرده بدانيم كه حسن عزيزي مديرعامل تيم شد؟ حسن عزيزي با كدام سابقه به صندلي مديرعاملي تيمي جلوس كرد كه قهرمان آسيا شده؟ آيا بهتر نبود استاندار همدان دست رد بر پيشنهاد عده‌اي باصطلاح دلسوز مي‌زد كه عزيزي را براي اين پست معرفي كرده بودند؟ يا اصلا چرا مهر ماموريت عبدالحميد رمضاني كه 2 سال پيش به طرزي عجيب بركنار و با هزار سلام و صلوات دوباره به عنوان مديرعامل تيم انتخاب كرديد را زودتر نزديد تا بلكه او فرشته نجات تيم شود؟
از سويي ديگر مثل بارز "نوش دارو پس از مرگ سهراب" را مي‌توان مصداق بارز عملكرد استاندار در حمايت از پاس دانست. يكي از مديران عامل سابق پاس همواره به اين موضوع اذعان داشت كه حمايت‌هاي مالي استاندار از پاس بسيار خوب بود، اما اين عمل وقتي صورت مي‌گرفت كه كار از كار مي‌گذشت. شايد اگر بازيكنان به موقع جيب خود را پر مي‌ديدند پاس به بلاي امروز گرفتار نمي‌شد!

 

پاس، افتخاري براي ورزش
 اگر من نبودم پاس سقوط مي‌كرد! اين جمله را 2 سال پيش وقتي از زبان سيدعبدي افتخاري مديركل سابق ورزش و جوانان همدان شنيديم كه پاس تا يك قدمي سقوط به ليگ دسته دوم پيش رفته بود. افتخاري خود گفت ارنج تيم برابر ابومسلم با او بوده و طبق اين گفته مي‌توان فهميد كه ردپاي عضو هيات مديره باشگاه پاس در بيشتر تصميمات ديده مي‌شود.
امسال هم طبق سنوات گذشته قطع به يقين افتخاري نقشي مستقيم در تصميمات پاس ايفا كرد.
 او كه در ميان اعضاي هيات مديره به گفته خود ورزشي‌تر و فوتبالي‌تر بود بهتر مي‌توانست براي پاس نسخه تجويز كند، نه اينكه او نيز مهر تاييدي بزند بر انتخاب افرادي چون حسن عزيزي و صدالبته خط دادن براي انتخاب سرمربياني كه امسال نه تنها گره از كار پاس باز نكردند بلكه با تفكرات خود، ديوار لرزان پاس را يكباره فرو ريختند.
اي كاش افتخاري كه حالا ديگر در همدان نيست، مي‌دانست كه پاس افتخاري بود براي جوانان اين ديار!

 

قراردادهايي به سبك تركمنچاي
 بهرام يدي اگرچه فصل قبل بارها مورد تمجيد اعضاي هيات مديره از جمله استاندار و معاونش قرار گرفت اما امسال با بستن قراردادهايي نجومي، نسخه پاس را پيچاند. او در ابتداي فصل قراردادهايي را به امضا رساند كه رقم برخي از آنها پاها را به زمين مي‌چسباند. اين وسط بازهم علامت سوال در ذهن شكل مي‌گيرد كه نظارت كجاي كار بود؟!
مختار جمعه‌زاده، همان بازيكني كه رقم قراردادش در گل‌گهر سيرجان شايد به 50 ميليون تومان هم نمي‌رسيد چگونه در پاس قرارداد 175 ميليون توماني امضا كرد؟ درباره عملكرد اين بازيكن هم نبايد حرفي به ميان آورد!
اصلا مديران پاس همدان چگونه پاي قرارداد آرمان رمضاني را امضا كردند؟ بازيكن بي كيفيتي كه در ملوان رقم قراردادش نزديك به 40 ميليون تومان بود چگونه با پاس  160 ميليون تومان قرارداد بست؟ بي ترديد رقم قراردادها نسبت به فصل قبل به طرزي چشمگير افزايش يافت.

 

ريزش عجيب تيم مهابادي
 هيچوقت مشخص نشد چرا تيمي كه سال قبل تا يك قدمي صعود به ليگ برتر پيش رفت به يكباره در برخي پست‌هاي حساس ريزشي عجيب و تغيراتي جبران ناپذير داشت! معلوم نيست چرا مهابادي حاضر شد مهرداد بشاگردي گلر خوب خود كه يكي از اركان اصلي موفقیت پاس پارسال بود را به تيم ديگري بدهد؟ مجتبي محبوب‌مجاز چگونه جدا شد؟ مجتبي زارع چرا؟
داوود مهابادي امسال ليگ را به بدترين شكل ممكن آغاز كرد و تا هفته دهم بيشتر دوام نياورد.
 او در 9 بازي فقط 7 امتياز به حساب پاسي‌ها واريز كرد تا شروع دور از باور پاس در ليگ يك، كار را از همان ابتدا دشوار كند. مهابادي كه نشان داد در روزهاي سخت مرد بزرگ و فني قابل اعتماد نيست نتوانست تيم خود را از بحران خارج كند تا دستيارش جايگزين او شود.
 تيم مهابادي كه با آن همه مهره براي صعود به ليگ برتر بسته شده بود حالا روياهاي خود را در ليگ 2 جست‌وجو خواهد كرد!

 

تو چه كردي با پاس
 پيرمرد سبيلو؟
 بي بروبرگرد حسن عزيزي اصلي‌ترين متهم ناكامي پاس به ليگ يك است. ميان اين همه كاركشته فوتبالي، چگونه حسن عزيزي به عنوان مديرعامل پاس انتخاب شد؟ با كدام رزومه كاري؟ كاري كه او با پاس كرد شايد در تاريخ هم مشاهده نشده باشد.
بعد از سقوط پاس به ليگ دسته دوم يكي از هواداران با اشك و آه در مستطيل سبز فرياد مي‌كرد كه 5 ميليون تومان از جيب پرداخت مي‌كرديم! اشاره او به خروج بازيكناني مثل محسن آذرباد بود كه با ضعيف‌ترين مديرعامل تاريخ پاس به بن‌بست فكري رسيده بودند.
 مديرعاملي كه بازيكنان معتقد بودند از فوتبال ذره‌اي درك ندارد! مديرعاملي كه در سفر به شيراز لباس محلي مي‌پوشد و در حساس‌ترين برهه به يادگار عكس طنز مي‌گيرد تا به خيال خود تيم را از نظر روحي و رواني مهيا كند. همان مديرعاملي كه در پاسخ به درخواست پزشك تيم براي خريد تجهيزات پزشكي، به تمسخر مي‌گويد از چسب نواري استفاده كنيد!
چه بگوئيم؟ چرا بر پاس خرده بگيريم؟ چگونه بايد انتظار داشت پاس با اين مديرعامل عاقبت بخير شود؟ اگر اسحاق سبحاني، سعيد خردمند و محسن آذرباد در پاس بودند آيا بازهم به ليگ 2 مي‌رفتيم؟

 

ما تيم پاسيم و حالا حالا قهرمانيم!
 روزي كه اكبر محمدي به عنوان سرمربي پاس انتخاب شد قول داد كه تيمش را در نيم فصل دوم قهرمان خواهد كرد. دست مريزاد آقاي محمدي! با تفكر تو ما بايد اين شعار "ما تيم پاسيم و حالا حالا قهرمانيم" را سر مي‌داديم. اما افسوس كه حالا فقط و فقط سوغات تيمداري در ليگ يك با درايت و تفكرات فني شما افسوس است و بس!
قول اكبر محمدي نه تنها رنگ واقعيت به خود نگرفت بلكه كسب فقط 22 امتياز از 18 بازي موجب شد پاس راهي ليگ 2 شود. 32 امتياز سرنوشت‌ساز در شرايطي از مشت پاسي‌ها پريد كه تيم اكبر محمدي در رقابت‌هاي سرنوشت‌ساز و رودررو چون فولاد يزد قافيه را واگذار كرد تا كارش تمام شود. پاس روزي سقوط كرد كه تيم پرادعاي اكبر محمدي در اسفند ماه 5 بر صفر به پارسه در تهران باخت تا با تفاضل گل كمتر نسبت به همين تيم در روز پاياني راهي دسته دوم شود.
دست مريزاد مربي بادانش كه بعد از سقوط حتي حاضر به خداحافظي با مديرعامل پاس هم نشديد!
در سقوط پاس اما عواملي ديگر هم تاثيرگذار بود. بازيكنان پاس امسال در مواقعي حاشيه ساز بودند و به دليل پرداخت نشدن مطالبات، خوب پا به توپ نشدند! كادرفني نيز آب در آسياب دشمن مي‌كوبيد و در مواقعي حساس مثل قبل از بازي با گيتي‌پسند چوب لاي چرخ باشگاه گذاشت. حتي اعضاي كادرفني تهديد كرده بودند كه اگر مطالبات پرداخت نشود تيم براي بازي با گيتي‌پسند به اصفهان نمي‌رود!
گوشه و كنار باشگاه هم همواره افرادي جولان مي‎دادند كه اگر منافعشان به خطر مي‌افتاد زهر خود را به تيم ريخته و كاري با پاس مي‌كردند كه از توانايي دشمن خارج بود!
بگذريم! هرچه بود تمام شد. خدانگهدار پاس محبوب! خدانگهدار خاطرات خوب!

حامد صیفی

دیدگاه شما

آخرین اخبار