فیلم چطور ساخته شد
اصغر فرهادی بعد از ساخت «گذشته» مصمم بود که فیلم دیگری را در خارج از کشور کارگردانی کند. تهیه کننده فیلم هم الکساندر ماله گی، مدیر کمپانی ممنتو، و پدرو آلمادووار، کارگردان مشهور اسپانیایی بودند. وقتی خبر ساخت این فیلم منتشر شد، همگی گمان کردند که فرهادی فعلا قصد ندارد به ایران برگردد به خصوص که به طور رسمی اعلام شد فرهادی برای ساخت این فیلم در اسپانیا با پنه لوپه کروز و خاویر باردم مذاکره کرده است.
پروژه اسپانیا برای یک سال عقب افتاد اما چه چیز فرهادی را تشویق کرده بود در ایران فیلم بسازد؟ ظاهر او یک قصه جذاب دیگر پیدا کرده بود. درست مثل بعد از فیلم «درباره الی...» که تصمیم قطعی داشت فیلمی در آلمان بسازد و یکدفعه همه چیز را ول کرد و آمد به ایران و «جدایی نادر از سیمین» را ساخت. او سافند 1393 نگارش فیلمنامه اش را شروع کرد و به سبک خودش با سوالاتی درباره شخصیت ها و آدم های فیلم، کار را جلو برد. پاسخ به این سوالات قاعدتا نیاز به تحقیق داشت و او بدون این که جنجالی کند مشغول آماده سازی طرح و ایده اش بود.
مهر سال 94، اعلام شد که فرهادی فیلمی به نام «رسد به دست آهو» را می سازد. او مثل دو سه پروژه اخیرش بدون این که خبری به رسانه ها بدهد گروهش را انتخاب کرد: اول مدیر فیلمبرداری را برگزید و کم کم نوبت بازیگران شد. حسین جعفریان، مدیر فیلمبرداری «درباره الی...»، گزینه اصلی او بود اما همان زمان خبرهایی بود مبنی بر این که پشت دوربین، علیرضا برازنده و پیمان شادمان قرار می گیرند. در نهایت برازنده سر فیلمبرداری «50 کیلو آلبالو» رفت و شادمان فر فیلمبردار فیلم شد. برای بازیگران هم اول از همه شهاب حسینی انتخاب شد و کمی بعد، نام ترانه علیدوستی مطرح شد.
آنها همان زمان تازه فیلمبرداری سریال «شهرزاد» را تمام کرده بودند و با فاصله کمی تمرین های ویژه بازی در فیلم فرهادی را شروع کردند اما مهم ترین اتفاق فراخوان تلگرامی بود که فرهادی برای انتخاب بازیگران نقش های دیگر منتشر کرد. این را هم باید جزو اولین ها گذاشت. به دنبال فراخوان او چند هزار پیام دریافت شد که بعضی از آنها اصلا ربطی به تست بازیگری هم نداشتند و درد دل مردم بودند اما فرهادی از بین آنها چند بازیگر را انتخاب کرد.
فیلمبرداری «فروشنده» اوایل دی شروع شد و تا فروردین سال 94 ادامه داشت. 4 ماه زمان زیادی برای فیلمبرداری یک فیلم سینمایی است اما مرگ نا به هنگام مدیر صدابرداری فیلم، یدالله نجفی و سختگیری فرهادی در اجرا، مدت فیلمبرداری را طولانی تر از همیشه کرد.
اولین جنجال
اولین جنجال وقتی اتفاق افتاد که نام فیلم های برگزیده کن اعلام شد اما نام «فروشنده» میان آنها نبود. روابط عمومی «فروشنده» اعلام کرد که فیلم هنوز آماده نمایش نشده و قرار است بعدا به کن ارسال شود اما چه کسی باور می کرد؟ پچ پچ هایی راه افتاده بود که فیلم به مذاق مسئولان کن خوش نیامده و حتی برخی از آنها گفته اند که این فیلم پیشرفتی برای اصغر فرهادی نیست.
باز شایعه راه افتاد که لابی او در انتخاب فیلم موثر بوده است. هر چه بود گروه برای حضور در شهر کن آماده می شد اما انتشار مصاحبه ای از فاطمه الرمیحی، مدیر موسسه فیلم دوحه، یک جنجال و شایعه دیگر درست کرد. او گفت که از فیلم «فروشنده» حمایت مالی کرده است. البته او ادامه داده بود که شش فیلم از مجموعه آثاری که آنها در ساخت شان مشارکت داشته اند، در جشنواره کن پذیرفته شده اند.
مسئله سرمایه گذاری خارجی نبود؛ مسئله روابط ایران و قطر بعد از حوادث سوریه و لبنان بود که باعث می شد سرمایه گذاری موسسه فیلم دوحه عملی سیاسی تعبیر شود. فرهادی همان موقع سعی کرد توضیح بدهد که تهیه کننده فیلم، او و شرکت ممنتوی فرانسه اند و ظاهرا شرکت ممنتو، کمک مالی موسسه فیلم دوحه را پذیرفته است. او گفت که موسسه فیلم دوحه تنها مبلغی را به این فیلم پرداخت کرده است که در برابر هزینه های فیلم خنده دار است اما در مراسم فرش قرمز فیلم «فروشنده» در کن، فاطمه الرمیحی به همراه سایر عوامل این فیلم به روی فرش قرمز آمد و این بار حواشی تازه ای راه افتاد. اگرچه خیلی زود فروکش کرد.
ماجراهای کن
اولین نمایش در جشنواره کن واکنش های گسترده ای داشت. ظاهرا تماشاگران حدود 2 دقیقه سرپا فیلم را تشویق کردند و بازی شهاب حسینی بسیار مورد توجه قرار گرفت. در جلسه مطبوعاتی هم فرهادی توضیحاتی درباره تم فیلم داد و گفت که «در فرهنگ شهری و ایرانی ما، از کودکی چیزی وجود دارد به نام حریم، حریم بدن خودمان و خانواده خودمان. این مسئله هر چه بزرگتر می شویم پررنگ تر می شود. وجود غریبه در حریم خصوصی چیز مهمی است و این یک مسئله فرهنگی است. این خودش می تواند منجر به فشارهایی باشد که به خانواده ما می آید. این باعث می شود فرد دست به کاری بزند که خشونت آمیز باشد.»
و ترانه علیدوستی هم گفت: «مسئله این است که حریم شخصی یک فرد و یک زن در همه جای دنیا به همین نسبت حساس است و نمی شود درباره اش حرف زد. همیشه قربانی خجالت می کشد بگوید چه اتفاقی افتاده و فکر نمی کنم این فقط در ایران و برای ما باشد. این مرد که خود را روشنفکر و بازیگر تئاتر بداند هم نمی تواند باعث شود که قربانی بودن زن خودش را تعرض به حریم خودش تلقی نکند. در فیلم متاسفانه این مرد در مقابل فشار جامعه موفق نمی شود و به جای دفاع از زنش جلوی عرف سر خم می کند.»
می بینید؟ خودشان کمی از قصه را لو داده اند! اما شهاب حسینی بحث را کامل کرد: «تعرض یک مقوله جهانی است. ما داشتیم زندگی مان را می کردیم و یک آقایی آمد در خانه ما ... همیشه کژراهی ها و قانون شکنی ها به خاطر این است که خودمان می خواهیم با موضوع برخورد کنیم. شاید اگر هر کس سرش به زندگی خودش بود و زیاده خواهی نمی کرد، مشکلات بعدی پیش نمی آمد و راحت می توانستیم زندگی کنیم.»
اما خارج از جلسه پرسش و پاسخ، دعوایی بین مخالفان و موافقان به راه افتاده بود. جدول ستاره ها نشان می داد که اروپایی ها نظرات متناقضی درباره فیلم دارند. جولین جستر و دیدیه پرون، دو منتقد روزنامه لیبراسیون، از چهار ستاره تنها یک ستاره به فیلم دادند و نیک جیمز، سردبیر مجله ساید اند ساوند هم که از فیلم خوشش نیامده بود مثل آنها یک ستاره به «فروشنده» داد.
در جدول زیر نشان داده ایم که فیلم «فروشنده» چه ستاره هایی را در کن دریافت کرد اما بد نیست تعدادی از نظرات منتقدان را هم بخوانید. باربارا شارس در سایت راجر ایبرت نوشت: «مثل جدایی نادر از سیمین، داستان فیلم یک پازل اخلاقی از مجموعه روایت هایی می شود که با هم تضاد دارند اما برخلاف «جدایی» پیچیدگی داستان باورپذیر نیست و لایه های متعددی که از روایت خلق کرده، چیزی به داستان اضافه نمی کنند.»
اما جسیکا کیانگ در «پلی لیست» نوشت: «چهار فیلم اخیر فرهادی، چهارشنبه سوری، درباره الی...، جدایی نادر از سیمین و گذشته، به نوعی مطالعه زوج هایی است که تن به سازش داده اند و هر چهار فیلم توانایی ستایش برانگیز اصغر فرهادی در ترسیم کردن عواقب پیش بینی ناپذیر ساده ترین چیزها (جواب ندادن به زنگ در، دروغ مصلحتی، تلفنی فراموش شده) را نشان می دهند که ناگهان مثل فنری رها می شود و به اوج های فوق العاده ای می رسد که هم اجتناب ناپذیر است و هم پیش بینی ناپذیر.»
و پیتر برادشاو در روزنامه «گاردین» از فیلم تمجید کرد و نوشت که ترکیب زندگی شخصیت های فیلم با نمایش فوق العاده است اما هیچ کدام از این نظرات تاثیری در رأی هیئت داوران نداشت. «فروشنده» دو جایزه مهم از این جشنواره دریافت کرد؛ جایزه بهترین فیلمنامه و جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد. هر دوی این جایزه ها منحصر به فرد بودند چون هیچ وقت به فیلمنامه و بازیگری در فیلم های ایرانی در چنین سطحی پرداخته نشده بود.
جنجال دوباره
در حالی که موج تبریک سینماگران و وزیر و معاون وزیر خطاب به فرهادی و حسینی منتشر می شد، جنجال دوباره فیلم «فروشنده» آغاز شد؛ آن هم درست در روزهایی که گروه هنوز از فرانسه به تهران برنگشته بودند. آن زمان روزنامه کیهان در یادداشتی نوشت: «در فیلم «فروشنده»، تلاش برای دفاع از شرافت و غیرت خانوادگی، تعصب و خشونت تلقی شده و ناشی از غلبه اخلاق و رفتار سنتی و دینی بر تفکرات و منش روشنفکرانه نشان داده می شود! ضمن این که هرگونه دفاع از حریم خانه و خانواده نیز نامشروع جلوه می کند!»
و بعد ادامه داد: «این در حالی است که نه تنها از مدافعین غربی بلکه حتی از متجاوزین آمریکایی و تروریست هایی همچون کریس کائل در فیلم هایی مثل «تک تیرانداز آمریکایی» قهرمان ساخته شده و مورد تجلیل و تحسین قرار می گیرند!»
صدا و سیما چه کرد؟ خب انتظار که ندارید یک ویژه برنامه برای فیلم فرهادی پخش کرده باشد. آنها در شب اعطای جوایز فقط با زیرنویس خبر دریافت جایزه را اعلام کردند و روز بعد در اخبار صبحگاهی حدود دو دقیقه و سی ثانیه به این موضوع پرداختند و بیش از خود فیلم به جایزه شهاب حسینی اشاره کردند و جمله «در این شب تمام آسمان کن پر از شهاب شد» را درباره و گفتند.
اما مهم ترین موضع را سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفت. او در نشست مطبوعاتی اش گفت: «برای جمهوری اسلامی ایران زیبنده نیست که فیلم هایش از طریق کشور یا شرکت غیرایرانی عرضه شود تا موجب تحقیر ما در سطح بین المللی شود و در این بین شرایطی را نبینیم که یک شرکت عربی واسطه و میزبان ما باشد.»
و البته چند روز بعد اعلام کرد که «فروشنده» برای نمایش در ایران نیاز به ممیزی دارد. در حالی که حجت الله ایوبی که در کن فیلم را دیده بود همانجا اعلام کرده بود که فیلم هیچ مشکلی برای پخش در ایران ندارد اما اصغر فرهادی و گروهش هم یک هفته بعد جشنواره در نشستی حاضر شدند و توضیحاتی دادند که یک بخش اصلی درباره این حواشی بود.
فرهادی گفت: «در فیلم های من، از «درباره الی...» تا بقیه آثارم نقش ها همه تحصیلکرده و دارای زندگی هایی هستند که ممکن است برخلاف تصور عموم باشد. بنابراین به نظرم بعضی افراد که این مطالب را می گویند قصدشان چیز دیگری است و آگاهانه هم آن را مطرح می کنند که در این سال ها هم من اصلا پاسخی نداده ام اما درباره آنهایی هم که ناآگاهانه می گویند بگویم که اصلا اینطور نیست.»
او توضیح داد که قصه برای او از همه چیز مهم تر است: «یکی از مسائلی که بعد از ساخت اولین فیلمم یعنی «رقص در غبار» مد نظرم بود و توانستم پس از فیلم «شهر زیبا» روی آن متمرکز شوم این بود که فیلمی بسازم که هم مردمی که به طور حرفه ای پیگیر سینما نیستند بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و هم آنهایی که تخصصی و به شکل ریزبین آن را دنبال می کنند بتوانند آن را ببینند اما به نظر می رسید این اتفاق شدنی نیست و باید در یکی از این دسته ها قرار می گرفتم.
و البته یک نکته مهم دیگر را هم گفت: «اینجا زندگی بهتری دارم. در ایران دوستان بسیاری دارم و خانواده ام هم اینجا زندگی می کنند. کجای دنیا می توانم چنین ثروتی داشته باشم؟ شما در جریان بعضی از مسائل نیستید. بسیاری از پروژه های بین المللی را نپذیرفته ام چون دوست دارم در کشور خودم فیلم بسازم اما برای همکاری با گروه های دیگر کنجکاوی دارم چون این همکاری ها باعث می شود به روزتر شوم و تکنیک های بیشتری را بیابم و به کارم کمک می کند.» و بعد درباره حرف های سخنگوی وزارت ارشاد گفت: «نمی دانم معنی این سخن چه بود. وقتی هنوز فیلم دیده نشده این اظهارنظر برایم عجیب بود.»
راهنمای تماشای فروشنده
احتمالا شما فیلم را دیده اید اما این بخش را بگذارید برای آنهایی که فیلم را ندیده اند و کنجکاوند بدانند که با چه جور فیلمی طرفند. بگذارید نکته ها را یکی یکی مرور کنیم:
* «فروشنده» به نمایش «مرگ فروشنده» ربط دارد اما اقتباس نیست یا اگر هم اقتباس به حساب بیاید، اقتباس مو به مو و دقیق یا حتی برگردان ایرانی آن نیست.م بیشتر از هر چیز فرهادی از تم و ایده مرکزی آن استفاده کرده و با پر رنگ کردن برخی شخصیت ها و برخی داستانک های نمایشنامه، به نفع داستان خودش عمل کرده است. یعنی چه؟ یعنی «فروشنده» داستانی از فرهادی است که تکه هایی از محتوای نمایشنامه را مصادره به مطلوب کرده است.
* پس شاید بشود گفت این یک کار بینامتنی است. در واقع فیلم تازه فرهادی از خود نمایش هم بهره برده و چند صحنه فیلم به تمرین و اجرای نمایش می پردازد اما همه این صحنه ها هم جوری انتخاب شده اند که با مضمون فیلم هم خوان اند، نه اینکه به صرف ادای دین یا اشاره به نمایشنامه آرتور میلر سراغ آن برود.
* «فروشنده» اشاره ای هم به فیلم و داستان «گاو» دارد. استفاده اش هم مثل نمایشنامه میلر، یک جور اقتباس محتوایی است که باید در متن فیلم دقیق شد تا متوجه کارکرد «گاو» در «فروشنده» شد.
* ترانه رعنا به قول خیلی ها نقش مهمی در فیلم دارد اما راستش این ترانه ملوک ضرابی، تنها یک صحنه شگفت انگیز در فیلم می سازد و آنقدرها کارکرد تماتیک ندارد. اگرچه متن ترانه به شدت عاشقانه است و احتمالا تصویری است از علاقه «عماد» (شهاب حسینی) به «رعنا» (ترانه علیدوستی) که البته کارکرد شخصیت پردازانه دارد.
* فیلم «فروشنده» به «درباره الی...» هم ربطی ندارد. این فیلم اصغر فرهادی اگرچه از نظر تماتیک ادامه دو سه فیلم قبلی است اما نکته های تازه ای در آن وجود دارد که آن را از سایر ساخته هایش متفاوت می کند. چه چیزهایی در «فروشنده» هست؟ خب اول از همه این که این فیلم سرراست تر و صریح تر است و درباره مسائلی حرف می زند که فرهادی همیشه آنها را کمی پیچیده تر نشان می داد؛ دوم فرم بصری فیلم است که اصولا با نگاه فرهادی و زیبایی شناسی او متفاوت است. «فروشنده» خیلی شسته رفته و قدری نمایشی است که البته با چنین فیلم و جهان بینی اش به شدت هم خوان است و سوم موضع گیری فیلم است که یک پیشنهاد به جامعه ایرانی است. حتی اگر خود فرهادی نخواهد آن را صریح بگوید. پیشنهادش چیست؟ خودتان ببینید متوجه می شوید!
بازیگران فرهادی
فرهادی می گوید از زمانی که اولین فیلمش را می ساخته به این فکر می کرده که چطور مخاطب عام را در کنار قشر فرهیخته تر جذب کند. راهکار او تعریف کردن قصه بود اما جز این، تیم بازیگرانش هم یکی از دلایل علاقه مندی مردم به فیلم های اوست. در این سال ها او دو بار با فرامرز قریبیان، دو بار با پیمان معادی، دو بار با مریلا زارعی، یک بار با هدیه تهرانی، چهار بار با ترانه علیدوستی و سه بار با شهاب حسینی همکاری کرده است.
تعداد بالای همکاری او با علیدوستی و حسینی علاوه بر این که نشان می دهد شخصیت های فیلم هایش مناسب آنهاست، اعتماد به کار آنها را هم ثابت می کند. شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در دو فیلم «درباره الی...» و «فروشنده» با هم همکاری کرده اند اما جدای از فضای فیلمسازی اصغر فرهادی در سریال «شهرزاد» هم کنار هم حاضر شدند و طبق برخی اخبار احتمالا در فیلم تازه کیانوش عیاری، «کاناپه» هم دوباره همبازی می شوند.
اصولا همبازی شدن آنها در فیلم های فرهادی آن هم بعد از «درباره الی...» خیلی ها را به حدس و گمان واداشته بود. آنها می گفتند که فرهادی دارد ادامه ای بر «درباره الی...» می سازد اما زوج عماد و رعنا ربطی به شخصیت های آن فیلم ندارند و دنیا و حال و هوای خودشان را دارند.
در «فروشنده» البته یک بازیگر دیگر هم حضور دارد که کم و بیش به چهره ثابت فیلم های فرهادی بدل شده: بابک کریمی. او که فرزند نصرت کریمی است، در «جدایی نادر از سیمین» کشف شد و چنان در نقش قاضی پرونده موثر ظاهر شد که کمتر کسی فکر کرد که او بازیگر است و دارد بازی می کند. کریمی در «گذشته» و بعد در «فروشنده» نقش های فرعی بر عهده داشته است. او یکی از یاران همیشگی اصغر فرهادی است.
سینمای اصغر فرهادی؛ فیلم به فیلم
رقص در غبار
نظر، جوان بیست و یکی دو ساله ای است که در مینی بوس با دختری به نام ریحانه آشنا می شود و ازدواج می کند اما مردم حرف های ناپسندی درباره مادر ریحانه می گویند و آنقدر فشار زیاد می شود که او مجبور می شود زنش را طلاق بدهد اما قسم می خورد که مهریه اش را کامل پرداخت کند.
اولین فیلم فرهادی بارقه هایی از استعداد و خلاقیت را نشان می دهد. توجه به خانواده گذشته ای که شخصیت ها را آزار می دهد، ناکامی در ازدواج، همه و همه از ایده هایی است که در فیلم اول او دیده می شود. این فیلم به دلیل این که بخشی از داستان در بیابان می گذرد، فضای بصری متفاوتی در کارهای فرهادی دارد.
شهر زیبا
هم زمان با جشن تولد اکبر، معلوم می شود که او هجده ساله شده و زمان اجرای حکم اعدامش فرا رسیده. دوستش اعلا قسم می خورد که رضایت خانواده شاکی را بگرد. او اول سراغ خواهر اکبر می رود و همره او پیش ابوالقاسم پدر مقتول می رود. ابوالقاسم شرط عجیبی را برای رضایت به آنها می گوید. پایان باز، از اینجا در فیلم های فرهادی رخ نشان می دهد. باز هم دو راهی ها سرنوشت ساز است و زوجی که باید درباره خودشان تصمیم بگیرند. گذشته نه تنها شخصیت اصلی که حتی باقی شخصیت ها را آزار می دهد. بین منتقدان، «شهر زیبا» یکی از محبوب ترین هاست.
درباره الی...
الی که معلم کودکستان است به اصرار سپیده همراه خانواده آنها به مسافرت شمال می رود اما با به آب افتادن پسربچه یکی از اعضای خانواده، الی هم گم می شود. خانواده، خانه، روابط بحرانی زن و مرد و البته مثلث های عاطفی که اینجا مدام ساخته می شوند. نشانه های فرهادی به بهترین شکل ممکن تکرار می شوند. اینجا یک تم دیگر هم به فیلم اضافه می شود: قضاوت آدم ها درباره یکدیگر و البته موضوع دروغ که همه اینها به فیلم وجه اخلاقی می بخشد.
جدایی نادر از سیمین
نادر که با مسئله درخواست طلاق همسرش دست به گریبان است، برای تنها نماندن پدر مبتلا به آلزایمرش پرستاری را استخدام می کند اما یک روز به خانه بر می گردد و می بیند که پرستار در خانه نیست و دست پدرش به تخت خواب بسته شده است. عالی ترین نمایش روحیه پنهان کاری ایرانی ها در کنار نمایش اختلاف طبقاتی و مسائل روابط بحرانی زن و مرد در این فیلم دیده می شود. فیلم مثل آثار قبلی فرهادی در سطح خانواده به موضوع قضاوت، پنهان کاری، تعهد اخلاقی و اختلاف زن و شوهر می پردازد.
گذشته
مردی ایرانی بعد از چهار سال پیش همسر فرانسوی اش بر می گردد تا مقدمات طلاق را فراهم کند. او می بیند که زنش با مردی دیگر زندگی می کند. اسم فیلم، محتوا را لو می دهد! اینجا هم شخصیت ها از گذشته پیچیده شان رهایی ندارند. باز هم مسائل خانوادگی خودشان را نشان می دهند.
دیدگاه شما