همراه اول
7. بهمن 1396 - 7:42   |   کد مطلب: 33312

 

هوادار همدانی در یادداشتی نوشت؛اعضای تیم پاس همدان، اعضای محترم هیئت مدیره، مدیران، هواداران و مردم شریف همدان. امروز همگی در لبه ی پرتگاهی هستیم که با سقوط ما همگی درس عبرتی خواهیم شد برای آیندگان. امروز تکه ای از همدان نزدیک به کنده شدن است و زخمی عمیق و همیشگی در حال نشستن بر تن خسته ی هواداران و مردم همدان. امروز همه ی ما بر روی مرز بحران آبروی خود نشسته ایم و امروز تیترهای روزنامه ها و انگشت مردم ایران آبروی مردم همدان را نشانه رفته اند. این بار این تنها دل جوانان و هواداران فوتبال همدان نیست که میشکند تا بتوان به راحتی از آن رد شد. این بار شیشه ی عمر فوتبال همدان برای همیشه در حال شکستن است و اعتمادی که 10 سال پیش به همدان شد برای همیشه از بین خواهد رفت. امروز خون دلی که سال ها مردم و دلسوزان برای پاس بزرگ خوردند در حال پایمال شدن است و زبان ها برای پاسخگویی به خون شهیدان همدان که تیم پاس به نام آن ها زده شده است قاصر. امروز باشگاهی در حال سقوط است که قدمت آن تقریبا از همه ی تیم های ایران از جمله پرسپولیس تهران بیشتر است، قدمتی به اندازه ی تاریخ فوتبال ایران. بازی بعد بازی هستی و نیستی است. بازی حیثیت. بازی از دست رفتن آبرو یا حفظ شرایط موجود. تعجب نخواهم کرد اگر مدیران و مسئولین و نمایندگان را در بین تماشاگران و در حال فریاد زدن ببینم، اما تعجب خواهم کرد اگر لکه ی دیگری بر پیشانی این مردم بنشیند و بی توجهی دیگری به خون شهدای همدان صورت گیرد و سقوط دیگری رقم بخورد و غم های عالم تنها برای هواداران باشد و بس. تعجب نخواهم کرد اگر همه ی مردم ایران در صفحات خود از سقوط پاس بنویسند و من هوادار را مضحکه کنند اما جز من پاسخگوی دیگری برای این حادثه ی ناگوار نباشد. میخواهم اگر تیم پاس برای همیشه از جلوی چشمانم حذف میشود در آن لحظه دست مسئولین را در دستان خود ببینم یا لااقلی کسی باشد که اشک های لبریز هواداران را ببیند و حرف های آخرشان را بشنود. میخواهم کسانی که دل های هواداران را به این تیم گره زدند تا صحنه ی نمایشی برای خود دست و پا کنند در لحظه ی دل کندن هواداران از این تیم نیز در کنار آن ها باشند. نمیدانم باید دست به دامان خدا بشویم یا دست به دامان شانس یا دست به دامان این بازیکنان کم جنبش، اما میخواهم در بازی بعد به استقبال هر حادثه ای میرویم همه با هم باشیم. آیا نمایندگانی که امضای بعضی از آن ها پای اساس نامه ی این تیم است نماینده ی هواداران و با تعصب ترین این مردم نیستند؟ آیا مدیران و مسئولان را تنها باید از روی عکس های آن ها شناخت؟ دیگر نمیدانم در آخرین روزها چه راه چاره ای میتوان پیدا کرد فقط میدانم که هرکس که روزگاری با این تیم لبخندی بر لبش نشسته در قبال این تیم مسئول است و باید در آخرین روزها در کنار هواداران باشد و اگر حادثه ای ناگوار رقم خورد نباید این کودک 64 ساله را که به دستان همه ی ما سپرده شده تنها با اشک ها و دست های هواداران به خاک سپرد. ما هواداران در آخرین روزها باز هم در سرما و گرما در کنار این تیم خواهیم بود. اما امید داریم که به استقبال هر حادثه ای که میرویم، نجات یا وداع، همه در کنار همه باشیم و همه سایه ی سنگین این اضطراب را بر تن خود حس کنیم. وعده ی (شاید آخرین) دیدار ما. هفته ی آینده. ورزشگاه قدس

دیدگاه شما

آخرین اخبار