همراه اول
16. دى 1394 - 8:32   |   کد مطلب: 26112
به مناسبت گرامی داشت یاد شهید ورزشکار، حاج مجید صانعی منتشر می شود؛
سلسله خاطرات شهید صانعی از زبان همسر(3)/ از شکست تکاوران تا اعزام به سوریه
سلسله خاطرات شهید صانعی از زبان همسر(3)/ از شکست تکاوران تا اعزام به سوریه
به مناسبت گرامی داشت یاد شهید ورزشکار، حاج مجید صانعی، سلسله خاطرات این شهید و سایر شهدای مدافع حرم در ویژه نامه ای منتشر خواهد شد که بخش سوم آن را در ادامه می خوانید.

ادامه گفتگوی خبرنگار همدان ورزش با خانم شهرزاد صفری همسر شهید صانعی را در ادامه می خوانید.

مجید که دیگر تاب ماندن در این دنیا را ندارد و هر روز جهان پیش رویش برایش تنگ تر و تنگ تر می شود، تصمیمی عجیب را می گیرد که شاید تا آن لحظه کسی تصور نمی کرد که او بخواهد از تنها فرزند و زندگی پر از عشقش بگذرد.

او تصمیم خود را ابتدا با همسرش در میان می گذارد و سپس به سراغ یکی از یادگاران دوران هشت سال مردانگی و غیرت می رود تا شاید او وسیله ای شود برای رسیدن مجید به نقطه رهاییش.

آری او محمد ایرانپور را واسطه ای قرار می دهد تا شاید سردار جبهه های سخت همان که تمام بسیجی های همدان برای دیدنش رقابت می کنند خواسته مجید را قبول کند.

سردار مهدی فرجی یا همان حاج مهدی بچه های همدان ابتدا درخواست مجید را نمی پذیرد و از نظر قانونی برای او توضیح می دهد که تنها نیروهای کادر در این مرحله می توانند به سوریه اعزام شوند.

بنا به گفته حاج مهدی در شب وداع با شهید مجید صانعی؛ مجید را از درب بیرون می کردند از پنجره داخل می شد و گویی دیگر جایی برای رفتن جز تیپ سوم پیاده انصارالحسین(ع) همدان نداشت.

حاج مهدی که حریف مجید نمی شود شروط سخت تری را برای آن می گذارد تا شاید بتواند او را از تصمیمش منصرف گرداند؛ اما گویی کسی دیگر مجید را به جلو می کشاند و فکر دفاع از حرم را در دلش گنجانده است.

حاج مهدی با لبخند ملیحی که همیشه بر لب دارد خواسته مجید را قبول می کند اما به وی می گوید که باید نوع تخصص خود را به صورت عملی نشان دهد.

مجید که مربی نمونه و با تجربه ای بوده است؛ پیشنهاد مبارزه با چهار تکاور تیپ را می دهد؛ حاج مهدی هم در کمال میل این خواسته را می پذیرد و چهارتن از زبده ترین تکاوران خود را به میدان فرا می خواند.

اما نتیجه بر خلاف تصورها اندکی تعجب برانگیز می شود؛ مجید همزمان چهار تکاور زبده سپاه را شکست می دهد تا دیگر حرفی برای هیچکس باقی نگذارد.

بعد از انجام مراحل قانونی اعزام مجید که دیگر راه را برای خود هموار می بیند دو مرحله برای گذارندن آموزش های لازم به مراکز مورد نظر فرستاده می شود که در هر دو مرحله از آزمون سربلند بیرون می آید.

مجید که روزهای آخر را در کنار خانواده می گذارند از هیچ کوششی برای رضایت مندی بیشتر آنها دریغ نمی کند تا شاید بتواند در کنار رضایت خدا تمامی رضایت خانواده را نیز به منظور اعزام به سوریه کسب نماید.

همسر مجید که احساس می کند شاید نامش را در کنار سایر همسران شهدا بنویسند نه می تواند از همسرش دل بکند و نه می تواند دفاع از حرم حضرت زینب(س) را نادیده بگیرد.

و اما روز اعزام مجید چه لحظه ی سختی است؛ جدایی لیلی و مجنون که چند سال بیشتر از آغاز زندگی مشترکشان نگذشته است. زندگی که با هزار عشق و علاقه و در نهایت سختی شکل گرفته است و میوه آن شاید دیگر طعم دستان زحمت کشیده پدر را نچشد.

و مجید صانعی اعزام می شود...

ادامه دارد....

انتهای پیام/

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار