همراه اول
22. دى 1394 - 9:10   |   کد مطلب: 26164
به مناسبت گرامی داشت یاد شهید ورزشکار، حاج مجید صانعی منتشر می شود؛
سلسله خاطرات شهید صانعی از زبان همسر(4)/ شهید همت این بار نیز گلی دیگر چید
سلسله خاطرات شهید صانعی از زبان همسر(4)/ شهید همت این بار نیز گلی دیگر چید
به مناسبت گرامی داشت یاد شهید ورزشکار، حاج مجید صانعی، سلسله خاطرات این شهید و سایر شهدای مدافع حرم در ویژه نامه ای منتشر خواهد شد که بخش چهارم و پایانی آن را در ادامه می خوانید

ادامه گفتگوی خبرنگار همدان ورزش با خانم شهرزاد صفری همسر شهید صانعی را در ادامه می خوانید.

حکایت حضور مجید صانعی را خانم صفری از زبان همرزمان وی نقل می کند.

مجید تک تیرانداز ماهری بود، آن قدر که گویی چندین سال است با این سلاح همنشین است و هیچ چیز و هیچ کس جلودارش نیست.

سلاح در دستان مجید همچون پرکاهی به این سو و آن سو کشیده می شد و آن قدر کار برای این رزمنده دلاور شیرین و دلچسب بود، که گویی جنگ با کفار، آن هم نیروهای حیوان صفت داعش برایش حکم بازی را دارد.

دیری از حضور مجید در سوریه نمی گذشت، اما شجاعت و دلیری او زبان زد خاص و عام شده بود تا جایی که گویی مجید صانعی این دلاور خطه دارلمجاهدین همدان، داعش را اصلا یک دشمن نمی داند؛ بلکه نیروهای تکفیری برای وی همچون حیوانی هستند که اگر از کنار آنها گذر کنی از ترس قدم هایت فرار می کنند.

مجید با رشادت های خود چندین تن از نیروهای داعش را به هلاکت رساند که قطعا با این کار خود خشنودی امام زمان خویش را به دست آورد؛ چرا که دشمنان عمه اش به درک واصل شده بودند.

اما گویی مجید حال و هوایی دیگر در سر دارد؛ حال و هوایی که شاید کمتر کسی آن را درک کند؛  چرا که این شور و اشتیاق لیاقت می خواهد.

گویی پرونده مجید را امضا کرده اند و نامش را در بین غلامان سروروسالار شهیدان؛  حضرت اباعبدالله الحسین(ع) نوشته اند.

آری دیگر زمان آن رسیده است که مجید صانعی نیز در کنار همان باشد که برای اولین بار شوق پرواز را در دل مجید انداخت؛ حاج حسین خودمان را می گوییم.

قبل از انجام عملیات است و هوا اندکی سنگین؛ بچه ها همانند دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران همدیگر را در آغوش می کشند؛ شاید دیدارشان به قیامت باشد.

عملیات آغاز می شود؛ لحظه های سخت و نفس گیر خیابان های سوریه همه را سخت درگیر خود کرده است؛ لحظه هایی که شاید زمان رهایی عده ای باشد.

مجید صانعی بازهم با رشادت های مثال زدنیش به دل تکفیری های داعش می زند و چندین تن از آنان را به هلاکت می رساند اما...

ناگهان صدای گلوله ای فضا را پیش چشم همگان سیاه و کبود می کند...

آری مجید؛ نه دیگر نام مجید را برایش نباید برد؛ شهید صانعی نیز به دیدار مولایش، حضرت حسین ابن علی(ع) رفت...

خواب مجید تعبیر شده بود؛ خوابی که در آن شهید حاج مجید صانعی دیده بود شهید شده است و شهیدان همت و لنگردوی بالای سرشان آمده بودند و گفتند بودند این با ماست...

همت این بار نیز گلی دیگر چید...

طاها دیگر برای هیچ وقت دستان پرمهر پدر را بر سر خود احساس نمی کند و خانم شهرزاد صفری نیز تا پایان حیات خویش نام همسر شهید را بر دوش خواهد کشید.

به راستی که مردم دارالمومنین و دارالمجاهدین همدان در تشییع شهید صانعی سنگ تمام گذاشتند و اندکی از حق وی را ادا کردند.

در پایان با تقدیر از همه شما مخاطبان فهیم؛ تشکر ویژه ای داریم از سرکار خانم شهرزاد صفری که با متانت و صبری مثال زدنی ما را در تهییه این گزارش یاری کردند.

انتهای پیام/

 

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار