همراه اول
22. دى 1394 - 9:50   |   کد مطلب: 26165
به مناسبت گرامی داشت یاد شهید ورزشکار، مجتبی کرمی منتشر می شود؛
سلسله خاطرات شهید کرمی از زبان برادر(1)/ ریحانه نیز همچون رقیه(س) طعم شهادت پدر را چشید
سلسله خاطرات شهید کرمی از زبان برادر(1)/ ریحانه نیز همچون رقیه(س) طعم شهادت پدر را چشید
به مناسبت گرامی داشت یاد شهید ورزشکار، مجتبی کرمی، سلسله خاطرات این شهید و سایر شهدای مدافع حرم در ویژه نامه ای منتشر خواهد شد که بخش اول آن را در ادامه می خوانید.

لحظه حرکت به سوی مدینه فرا می رسد و رقیه(س) که تنها سه سال بیشتر ندارد،  استرسی عجیب تمام وجودش را فرا گرفته است.

شاید این سفر آخرین سفری باشد که پدر را می بیند و دیگر جای خالی دستانش را باید تنها از روی احساس های قبلی خود به پدر یادآوری نماید.

شاید دیگر نتواند آغوش گرم پدر را احساس کند و به عنوان سه ساله ای که دیگر دست پدر را بر سر ندارد در هر خرابه ای به این سو و آن سو کشیده شود.

شاید خرابه های شام انتظارش را می کشند تا رد میان آنها با دامنی آنش گرفته بر سر گوش واره هایش دعوا کنند.

شاید صورت کوچک رقیه(س) همچون صورت مادرش نیلی گردد و عمه اش زینب(س) را به یاد کوچه های مدینه بیندازد.

شاید دیگر عمو عباس(ع) نباشد که دشمن از صدای قدم هایش فرار را بر قرار ترجیح دهد و رقیه(س) در آرامش کامل به خواب ناز برود.

داستان اندکی برایم آشناست...

گویی دختری در چند کوچه آن طرف تر از ما زندگی می کند که او نیز هم نام بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) است و سنش نیز به رقیه(س) می خورد.

نامش ریحانه است و سه سال بیشتر ندارد؛ اما او هیچ گاه مصیبت های رقیه(س) را درک نکرده است و تا پایان عمر خویش نیز تنها درد بی پدری را بر دوش خواهد کشد.

آری از دختر سه ساله مجتبی برایتان می گویم، همان که در روستای کهنوش از توابع شهرستان تویسرکان در خانواده ای مذهبی و زحمت کش دیده به جهان گشود و بعد از طی دوران تحصیل خود لباس سبز سپاه را به عنوان مدال افتخار خود برگزید.

 با این مقدمه، بخش اول گفتگوی خبرنگار همدان ورزش را با جناب آقای یونس کرمی؛ برادر این شهید گرانقدر را می خوانیم.

جناب آقای یونس کرمی یکی از اعضای خانواده بزرگ فرهنگیان همدان است و به شغل شریف معلمی مشغول می باشد.

وی که در هنگام صحبت با خبرنگار ما گویی بغضی سرشار از افتخار گلویش را گرفته است؛ برادر شهید خود را اینگونه توصیف می کند:

مجتبی شخصی بود که از لحاظ فروتنی بسیار زبان زد بود و هیچ گاه نشد که را غرور فرا بگیرد و نفسش بر او غلبه پیدا کند؛ چرا که او انسانی خود ساخته شده بود.

مجتبی شخصی بود که لقب السابقون السابقون برایش برازنده بود و دلیل آن هم پیشی گرفتن از امور خیر نسبت به بقیه اطرافیان بود، به صورتی که او در اکثر موارد خیر یک قدم جلوتر از بقیه حرکت می کرد.

یکی از اموراتی که مجتبی بسیار در آنها سفارش می کرد و همیشه خود نیز در انجام آن پیش قدم بود، صله رحم بود.

در یکی از اعیاد نوروز هنگامی که مجتبی در ارتفاعات سر به فلک کشیده سنندج مشغول پاسداری از نظام و حکومت اسلامی بود، همه ما در شهر و دیار خود مشغول انجام دید و بازدید های مرسوم بودیم.

به محض مراجعه ما به منزل اقوام به این سخن رو به رو می شدیم که همین الان مجتبی از سنندج با ما تماس گرفت و عید را تبریک گفت.

او آنقدر به انجام احکام اسلامی و ایجاد وحدت در بین اقوام خود تاکید داشت که حتی در زمان انجام ماموریت؛ اگر لحظه ای زمان پیدا می کرد، قطعا آن لحظه را به دید و بازدید تلفنی اختصاص می داد تا همه ما را متوجه این سفارش مهم اهل بیت(ع) کرده باشد.

ادامه دارد...

 انتهای پیام/

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار