به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پنجاه و هشتمین انتخابات ریاست جمهوری پس از 18 ماه رقابت میان کاندیداها و جناح های سیاسی قرار است در 8 نوامبر2016 /18 آبانماه 1395/ برگزار شود. انتخابات این دوره از برخی جنبه ها در سابقه حیات سیاسی آمریکا بی بدیل است. دو حزب اصلی دموکرات و جمهوریخواه در این دوره با شرایط متفاوت تری نسبت به گذشته در حال رقابت هستند. وضعیت کاندیداها از نظر شخصیتی حکایت از وقوع تحولات جدید در حیات نخبگان سیاسی آمریکا دارد. پوپولیسم آمریکایی که بیانگر واقعیت های اجتماعی و فرهنگی جامعه آمریکاست را می توان از درون مواضع دونالد ترامپ کاملاً مشاهده کرد. در مقابل، هیلاری کلینتون با اتخاذ مواضع متناسب تر با امنیت و منافع ملی آمریکا، به ائتلاف های ساختاری و اجتماعی توجه دارد. حتی برخی کارشناسان معتقدند، شعارها و گفتمان کاندیداها معطوف به دو عرصه داخلی و خارجی فاقد طرح و ایده های نو و ابتکار سیاسی می باشد. به نظر می رسد واکنش جامعه آمریکا به این انتخابات، واکنشی خاص و همراه با اضطراب و نگرانی است و ... .
لازم به ذکر است طبق نتایج نظرسنجی که به صورت مشترک توسط ای.بی.سی.نیوز و نشریه واشنگتن پست صورت گرفته، اکثریت واجدین شرایط رای دادن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نظر مساعدی نسبت به 2 نامزد کنونی دموکرات و جمهوریخواه ندارند.
از طرف دیگر، کارشناسان در این خصوص اجماع نظر دارند که نقش سایر ساختارهای رسمی حقوقی و غیر رسمی و همچنین نهادهایی چون کنگره که مسئولیت قانونگذاری بر عهده دارند در تدوین راهبردهای کلان آمریکا موثرتر از قوه مجریه است. اما از این نکته نیز نباید غافل شد که حیطه وظایف و اختیارات رئیس جمهور در ساختار سیاسی آمریکا بسیار زیاد است و بنابراین برنامه ها و طرح های رئیس جمهور سرنوشت بسیاری از پرونده های داخلی و خارجی آمریکا را رقم خواهد زد.
اکنون که در مورد نتیجه رقابت ها و احتمال پیروزی یکی از دو رقیب مباحث کارشناسی مطرح است و در عین حال، در مورد آمریکای پس از انتخابات صحبت می شود، جمهوری اسلامی ایران به صورت رسمی نسبت به این انتخابات موضع گرفته و تاکید نموده است انتخاب کاندیداهای فعلی، انتخاب بین «بد» و «بدتر» است. اما به نظر می رسد، این مواضع بیانگر همه نیات جمهوری اسلامی ایران نیست و رقابت کاندیداها، گفتمان آنها و نتیجه این انتخابات با حساسیت بالایی دنبال می شود. به خصوص اینکه موضوع ایران در این دوره رقابت های انتخاباتی از جایگاه مهمی در ادبیات کاندیداها و مناظره ها برخوردار بود. اگر چه ممکن است این نگاه کارشناسی وجود داشته باشد که آمریکا از پنجره سیاست های بین المللی خود همواره به مساله ایران نگاه میکند و برای سطح دوجانبه آن کمتر ارزش قائل بوده است. اما نباید از نگرانیهای ژئوپلیتیکی و راهبردی آمریکا نسبت به تثبیت و تحکیم مبانی قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه چشم پوشی کرد.
با این وجود، به نظر می رسد برخی پیش بینی های کارشناسی در مورد پیامدها و نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با تمرکز بر اولویت ها و مطلوبیت های استراتژیک جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که نیازمند بررسی بیشتر می باشند. بنابراین پرسشهای اصلی گزارش حاضر عبارتند از:
1-آمریکای پس از انتخابات 2016 تحت تاثیر گفتمان کاندیداهای رقیب، از چه مشخصه هایی در سیاست خارجی برخوردار خواهد بود؟
2-با توجه به تاثیر نتایج انتخابات مزبور بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، آیا باید منتظر ابتکارات جدید آمریکا در تعامل با ایران بود؟ در چه حوزه هایی و چگونه؟
3-اولویت ها و مطلوبیت های مهم برای جمهوری اسلامی ایران با نگاه به آمریکای پس از انتخابات چیست؟
1-آمریکای پس از انتخابات 2016 تحت تاثیر گفتمان کاندیداهای رقیب، از چه مشخصه هایی در سیاست خارجی برخوردار خواهد بود؟
آینده سیاست خارجی ایالات متحده به دو عامل عمده وابسته است. نخست، فشارهای ساختاری ناشی از بازتوزیع قدرت در نظام جهانی که امروز با عنوان افول آمریکا از آن یاد می شود و دوم، شخصیت رئیس جمهور آمریکا و چینش دولت آتی آن. در وجه اول، ایالات متحده ابرقدرتی درحال افول تدریجی تصور میشود. این وضعیت نه تنها در مقایسه با سایر قدرت های بزرگ سنجیده می شود، بلکه تنزل زیرساخت های قدرت ملی آمریکا در مقایسه با گذشته در این وضعیت نقش جدی دارد. فارغ از آنکه چه کسی رئیس جمهوری ایالات متحده را برعهده بگیرد، آمریکا ناگزیر خواهد بود که به محرک ها و فشارهای بیرونی بی سابقه ای مانند ظهور قدرت های جدید سیاسی و اقتصادی در مناطق گوناگون و ائتلافهایی مانند بریکس، انتشار تسلیحات هسته ای، تعدد گروه های تروریستی، خطرات سایبری، تغییرات اقلیمی و .... پاسخ دهد. در حالیکه توانایی های ایالات متحده در پاسخ به این چالش ها به مراتب کمتر از مقداری است که در 1945 و یا حتی 1990 از آن برخوردار بود. به علاوه در همین چشم انداز، سیاست خارجی آمریکا متاثر از برداشتهای رایج در میان جامعه نخبگان واشنگتن و عموم رای دهندگان آمریکایی در رابطه با اولویت های آمریکا و میزان توانایی آمریکا در گرفتن پاسخ های متناسب با هزینه هایی است که آمریکا در جهان صرف می کند. در وجه دوم، انتخاب های محدودتری که ایالات متحده پیش روی خود دارد وابسته به اعتقادات و تجربه های رئیس جمهوری است که فرماندهی کل قوا را برعهده خواهد داشت. در این رابطه، ابهام ها به مراتب بیشترند چون بسته به افراد منتخب به وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی و وزارت دفاع، نقش آفرینی هر کدام از نهادهای فوق در تاثیرگذاری بر ایده ها و تصمیمات رئیس جمهور، آینده سیاست خارجی این کشور، شاهد تغییرات قابل توجهی خواهد بود.
اما در یک برداشت عملی تر از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، 2 بحث جدی کارشناسی مطرح است:
الف-بحث اول متمرکز بر تفاوت های میان کلینتون و ترامپ است. در صورتیکه دونالد ترامپ به ریاست جمهوری برگزیده شود، جهان شاهد تغییرات به مراتب جدی تری در جهت گیری های سیاست خارجی آمریکا خواهد بود. آمریکای ترامپ خواهد توانست که از راه تقویت ناسیونالیسم و بیگانه هراسی، جدایی بی سابقه دو سوی آتلانتیک اعم از بحران های مکرر سیاسی میان اروپا و ایالات متحده را ایجاد کند و سیاست های سختگیرانه تری در رابطه با مهاجران خارجی و سیاست های اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد را در پیش بگیرد. از آنجایی که به نظر نمی رسد ترامپ، طرح های واقعی برای حل منازعات منطقه موسوم به خاورمیانه داشته باشد، این بخش از سیاست های آمریکا احتمالا توسط نخبگان آتی این کشور مستقر در کاخ سفید و نهادهای سه گانه فوق تعیین خواهد شد. به علاوه بعید به نظر می رسد که بوروکراسی عظیم و رویه های جا افتاده در سیاست خارجی آمریکا به راحتی توسط دستورات رئیس جمهور تغییر کند. این مقاومت نه تنها از طریق سرپیچی های قانونی و کارشکنی از سوی مقامات دون پایه تر امکان تحقق دارد، بلکه تقسیم قدرت در ایالات متحده و اختیارات کنگره که به مراتب انگیزه بیشتری برای سد راه سیاست های تجدیدنظرطلبانه آمریکای ترامپ خواهد داشت، نقش بسزایی در مانع شدن از تغییرات ناگهانی که از دید نخبگان واشنگتن برای آمریکا نامطلوب است، خواهد داشت. بنابراین با وجود روحیه تجدیدنظرطلبانه ترامپ، دگرگونی های بزرگ در سیاست خارجی آمریکا بسیار دور از انتظار است. اما این موضوع نمی تواند ناقض تشدید آشفتگی در سیاست خارجی آمریکای ترامپ، افزایش بی اعتمادی جهانی به آمریکا و لاجرم تقویت آمریکا ستیزی حتی در میان متحدان سنتی آمریکا و همینطور احتمال وقوع جنگ های ناخواسته که سرچشمه آن در تصمیمات اشتباه از سوی رئیس جمهور آمریکاست، باشد. آمریکای ترامپ، به معنای "آغاز پایان" قرن آمریکایی است. در سوی دیگر آمریکای کلینتون تا حد زیادی ادامه راه باراک اوباماست با این تفاوت که شدت بیشتری از ماجراجویی و تحکیم جایگاه نئوکان ها در ساختار تصمیم گیری ایالات متحده در مقایسه با دولت اوباما را بکار خواهد گرفت. برخلاف ترامپ، هیلاری کلینتون و نزدیکان او همچنان به "نظم لیبرال بین المللی" متشکل از اصول تجارت آزاد و اشاعه لیبرال دموکراسی متعهد هستند و بار دیگر بر خلاف ترامپ، خود را ملزم به دفاع و حمایت از ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایالات متحده می دانند. کلینتون در مقایسه با اوباما و درون طیف دموکرات ها به جناح راست این حزب نزدیک تر است و این سابقه او را در معرض انتخاب افراد تندروتری وابسته به جریان اصلی واشنگتن در مناصب کلیدی دولت قرار می دهد. به همین ترتیب ضمن آنکه دولت کلینتون در بخش هایی مانند اجتناب از جنگ های غیرضروری احتمالا از سنت اوباما پیروی و همانند او ایده چرخش به آسیا را – که خود او یکی از بانیان آن بود- تعقیب خواهد کرد، اما به نظر می رسد علاقه مندی بیشتری به مداخلات خارجی و نمایش قدرت آمریکا در برابر روسیه، ایران و چین داشته باشد. مصداق این احساسات، ضریب جنگ های ناخواسته را افزایش خواهد داد.
ب-بحث دوم کارشناسی متمرکز بر مطلوبیت ها و نیازهای استراتژیک آمریکا در شرایط کنونی است که منجر به اتخاذ سیاست گسترش بحران و فروش تسلیحات خواهد شد. احتمال اجرای این سیاست از سوی هر دو کاندیدا وجود دارد. این فرضیه را می توان از فضای گفتمانی حاکم بر رقابت های انتخاباتی آمریکا درک و فهم نمود. کارشناسان معتقدند، پوپولیسم ترامپ و تئوری ائتلاف گرایی هیلاری کلینتون هر دو میل به گسترش بحران و نا امنی در سایر مناطق جهان دارند.
2-با توجه به تاثیر انتخابات مزبور بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، آیا باید منتظر ابتکارات جدید آمریکا در تعامل با ایران بود؟ در چه حوزه هایی و چگونه؟
برخی دیدگاه های کارشناسی اینگونه مطرح می سازند که در صورت پیروزی ترامپ، پیش بینی تصمیمات او در برابر ایران بسیار دشوار است. اما برخی پیش بینی های کارشناسی معتقدند، علاقه ترامپ به نشان دادن چهره ای قدرتمند و زیرک از ایالات متحده، گرایش زیادی را در دولت وی برای مواجهه با سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند. البته تشخیص اینکه این گرایش و نمایش قدرت، به چه شکل روی خواهد داد دشوار است، اما اگر چنین قصدی در کار باشد، پس از توافق استراتژیک آمریکای ترامپ و روسیه پیرامون اختلافات بنیادین آنها روی خواهد داد؛ امری که ترامپ علاقه مندی خود را به آن نشان داده است. بنابراین ابتکار های عملی دولت ترامپ در برابر ایران کاملا بستگی به چیدمان دولت او و اشخاصی دارد که مناصب مرتبط با مسائل ایران را هدایت خواهند کرد. در حال حاضر هیچ نوع اطلاعات قابل توجهی درباره این افراد احتمالی وجود ندارد. در صورتی که در تعیین این افراد غافلگیری منحصر به فردی صورت نگیرد، اصل بنیادین ترامپ در صرفه جویی اقتصادی در سیاست خارجی مانع از ماجراجویی خارج از کنترل در دولت او خواهد شد.
اما بر اساس دیدگاه مزبور، این ابتکارها در دولت کلینتون بواسطه چند واقعیت محدود می شود: 1- کلینتون به عنوان میراث دار یک دولت دموکرات دیگر، چاره ای جز حفاظت از بخش مهمی از دستاوردهای دولت اوباما ندارد. تخطی از این اصل، انسجام حزب دموکرات را به تدریج از میان خواهد برد. برجام در راس این دستاوردها همچنان مورد حمایت دولت کلینتون خواهد بود. با این وجود، کلینتون با بی بهره بودن از جهان بینی و ایدئولوژی باراک اوباما، تمایل بیشتری برای گسترش تحریم های اقتصادی با دستاویز قرار دادن فعالیت های موشکی، بهانه حمایت ایران از تروریسم و موضوعات مرتبط با حقوق بشر خواهد داشت. همین موضوع نیز بار دیگر به افراد و چهره های مستقر در اطراف رئیس جمهور و دولت او وابسته است. در این رابطه می توان به اظهارات جیک سولیوان مشاور متنفذ کلینتون اشاره کرد که اخیرا گفته است نگاه هیلاری کلینتون در مسائل خاورمیانه به عربستان سعودی نزدیک تر است تا به ایران. معنای ساده چنین دیدگاه هایی، تعهد کلینتون به اعتبار دادن مجدد به متحدان سنتی ایالات متحده در مناطق بحرانی از جمله خاورمیانه است. برخلاف ترامپ که به قدرت رسیدن او به افزایش اختلافات با متحدانش در اروپا و آسیا منجر خواهد شد، هیلاری کلینتون آن مقدار اعتبار لازم را در میان متحدان آمریکا دارد که رهبری تحریم ها و فشارهای چندجانبه علیه ایران را برعهده بگیرد. گذشته از تلاش های آمریکای کلینتون برای بازسازی اعتماد متحدان آمریکا از جمله عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی که خطرات ناگزیری را برای ایران ایجاد خواهد کرد، تصمیمات لاجرم واشنگتن در 100 روز اول کاری در ارتباط با بحران سوریه، بدون تردید یکی از مواجهه های گریزناپذیر میان ایران و آمریکا خواهد بود.
جمعبندی دیدگاههای مزبور بدین معنی است که آمریکای پس از انتخابات فارغ از اینکه کلینتون به کاخ سفید راه یافته باشد یا ترامپ، حداقل 3 ابتکار زیر را در تعامل با جمهوری اسلامی ایران حفظ خواهد کرد:
1-تشدید تحریم ها به بهانه های دیگر
2-طرح مباحث موشکی از طریق اعمال سیاست های محدود کننده تر
3-تمایل به تشدید و گسترش بحران امنیتی منطقه
3-اولویت ها ومطلوبیت های مهم برای جمهوری اسلامی ایران با نگاه به آمریکای پس از انتخابات چیست؟
مطلوبیت های استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در مقابل آمریکا در شرایط کنونی به شدت تحت تاثیر دو موضوع 1- عدم نگاه بنیادین و تئوریک به انتخابات آمریکا و 2- فقدان رویکرد تبارشناسی نسبت به کاندیداها، قرار گرفته است. و بازتاب این مساله در رسانه های کشور به صورت واضح قابل مشاهده است.
با این وجود نکات زیر برای مواجهه با آمریکای پس از انتخابات قابل توجه می باشد:
1-احتمال اینکه آمریکا پس از انتخابات دچار جنجال های سیاسی برای کوتاه مدت شود وجود دارد.
2-آمریکا در چهارچوب استراتژی کلان خود، پروژه فشار و محدود سازی علیه ایران را دنبال خواهد کرد. در این خصوص به نظر می رسد گزینه های آمریکا پس از انتخابات در قبال جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر بحران سازی و امنیتی تر کردن پرونده ایران ادامه یابد.
3-آمریکا به لحاظ ساختاری و قانونی هیچ تعهدی در قبال اجرای برجام ندارد. حتی به نظر می رسد آمریکایی ها در برآوردشان به این نتیجه رسیده اند که در چارچوب برجام توانسته اند بخشی از قدرت استراتژیک ایران را کاهش دهند و رئیس جمهور بعدی آمریکا نباید مسیر عقب گرد را دنبال کند.
4-جمهوری اسلامی ایران باید سامانه های قدرت راهبردی (سخت و نرم) خود را برای کسب آمادگی بیشتر با بحران های منطقه ای و مواجهه با سنایوهای غافلگیرانه بیشتر تقویت نماید.
5-رسانه های کشور باید ویژگی فقدان عقلانیت و نخبگی در هر دو کاندیدای موجود آمریکا و تاثیر آن بر تمایلاتشان بر بحران سازی و عدم احترام به قدرت جمهوری اسلامی ایران را بیشتر مورد توجه قرار دهند.
پایان پیام/
دیدگاه شما