به گزارش همدان ورزش؛محمود فارسی کوهنورد و ایرانگرد با تجربه همدانی اینبار کرمان را به عنوان مقصد گردشگری خود انتخاب کرد. پیش از سفر تنها تصورم از این استان کویری وجود شن و گرمای سوزان و طوفان شن بود, اما هیچ گاه تصور نمیکردم بتوان چهار فصل سال را در یک روز در این استان مشاهده کرد.
ظهر پنجشنبه کوله خودم را برداشتم و به طرف تهران حرکت کردم و غروب پنجشنبه در ایستگاه راه آهن سوار قطار شدم و به طرف کرمان به راه افتادیم.
هنوز چهار کیلومتر از تهران فاصله نگرفته بودیم قطار متوقف شد و پس از یک ساعت توقف به عقب برگشت, خرابی لوکوموتیو علت ماجرا بود و تعویض دیزل چاره راه. بار دیگر به راه افتادیم و نزدیک همان محل قبلی مجدد دیزل خراب شد و اینبار با تعمیز دیزل یدک سفر ما رسما آغاز شد.
گپ و گفت با همسفران داخل کوپه شش تختی قطار جوپار مثل سفرهای قبلی و آشنا شدن با افراد جدید بخش جدا نشدنی هر سفر به حساب میاد. در گرماگرم حرکت قطار و طی مسیر به ایستگاه زرند (حدود 90 کیلومتری کرمان) رسیدیم و بار دیگر توقف طولانی قطار پس از جابجایی مسافرین را شاهد بودیم که برای جویا شدن علت ماجرا رفتم به رستوران و رئیس قطار گفت به دلیل خرابی قطاری دیگر توی مسیر ما, خط بسته شده و منتظریم تا خط را باز کنند. پس از نیم ساعت انتظار خط باز شد و حرکت کرده و با سه و نیم ساعت تاخیر به ایستگاه پایانی رسیدیم.
قرار بود ساعت 9 صبح به محض رسیدن به کرمان به طرف شهر ماهان (35 کیلومتر فاصله دارد) رفته و از باغ شازاده و سپس به طرف شهداد بروم, اما با تاخیر پیش آمده کمی بنامه تغییرکرد و ساعت 13 شهر کرمان بودم و مستقیم به طرف شهداد به راه افتادم. ماشینهای خطی شهداد میدان امام ( 6 بهمن) هستن و نرخ آنها 10 هزار تومان است. اینجا هم شانسی نداشتم و چون خطی های شهداد حضور نداشتند به میدان بیرم آباد ( سر آسیاب) رفتم و سوار ماشین گلباف شدم و بعد از روستای سیرچ کنار سه راهی پیاده شدم و با خودروهای عبوری خودم را به شهداد رساندم(به صورت هیچهایک).
در مسیر کرمان به شهداد(حدود 96 کیلومتر) از سیرچ و کوه های سیرچ عبور کردیم, کوه هایی سر به فلک کشیده سپید پوش از بارش برف که مردم منطقه برای برف بازی و تیوب سواری به دامنه های این کوه آمده بودند و از بارش برف شاد بودند.
عصر جمعه وارد شهر تاریخی شهداد ( اشیاء کشف شده نشان میدهد قدمت این شهر حدود شش هزار سال است) شدم و با توجه به اینکه کلوت شهداد حدود 35 کیلومتر با شهر فاصله داشته و هیچ خودرو خطی در این مسیر تردد ندارد بنابراین به سراغ تنها آژانس شهر رفتم و به همراه احسان به طرف کلوت حرکت کردیم. قبل از رفتن سراغ آژانس از افراد عادی قیمت گرفتم و آنها 70 و 80 هزار تومان نرخ دادند, رفتم به طرف آژانس و توافق کردیم بازدید از کلوت_ آب انبار و قلعه شفیع آباد و همچنین یک ساعت انتظار و سپس بازگشت به شهر مبلغ 40 هزار پرداخت کنم.
مردم محلی برای آب انبار از واژه حوض انبار استفاده میکنند. حدود 20 کیلومتری شهداد و در کنار اقامتگاه بوم گردی آب انباری وجود دارد که چهار هواکش تهویه داشته و داخل هر کدام از این هواکشها شش ضلعی است که در قسمت پایین قطر آن حدود دو متر و در بالا به نیم متر میرسد. آب قنات از داخل آب انبار عبور کرده و از قدیم الایام مردم از اب آن استفاده میکنند. کاروانسرای شفیع آباد نیز در کنار روستای شفیع آباد و در مسیر کلوتها قرار دارد.
دنیای کلوتها با نیم ساعت ماشین سواری و دور شدن از شهداد شروع میشود و شگفتیهای طبیعت خود را نشان میدهد. کویر لوت با زیبائی اغواکننده اش آدمی را به سوی خود فرا میخواند و با دیدن هر کلوت اشتیاق پیدا میکنی کلوت بعدی و بعدی و بعدی را ببینی و بدین ترتیب چشم باز میکنی و میبینی کیلومترها از نقطه اول دور شده ای و چنانچه راه بلد همراه خود نداشته باشی و یا ندانی چگونه باید در کویر طی طریق کرد, در میان شن ها و کلوتها و نبکاها گم خواهی شد. ارتفاع کلوتها از 3 متر (و کمتر) شروع شده و برخی از انها حدود 400 متر هستند که همگی بر اثر سیستم فرسایش به وجود آمده و هر یک از آنها شبیه برجی کج و معوج بوده که دست هنرمند باد شکلی خاص به آن بخشیده است و هر کدام با دیگری متفاوت است. شهر ارواح نام دیگر کلوت شهداد است و وجه تسمیه اش این است کهکلوتها همانند ساختمانهای مخروبه ای است که بعد از ویرانی شهر, محل زندگی ارواح شده است. با وجود همه این تفاسیر و افسانه ها فراموش نکنید نیمی از زیبائی کویر در شب نمایان میشود و چنانچه شرایط شب مانی در کویر را دارید میتوانید ابتدا غروب سحرآمیز و سپس ستارگان بی شمار کویر لوت را در میان کلوتها به نظاره بنشینید.
همزمان با غروب آفتاب به شهداد برگشتم و ساعتی در کوچه باغهای زیبای شهداد قدم زدم و با تعدادی از شهروندان شهدادی گفتگو کردیم. متاسفانه بیشتر آنها در خصوص قدمت شهر و همچنین کاوشهای باستانشناسی صورت گرفته در قسمت شمالغربی شهداد اطلاعات کافی نداشتند و معتقد بودند خانه های به جای مانده در آن بخش مربوط به آدم کوچولوها است و در این خصوص داستانهای زیادی گفته میشد.
آب انبار دیگری در مرکز شهر وجودد دارد و متاسفانه این یکی خراب شده و آب آن را آلوده کرده اند.
با تاریک شدن هوا کوله خود را برداشته و با تنها خودرو خطی شهداد به طرف کرمان برگشتم تا در خانه ای که از پیش در مرکز شهر کرمان و نزدیک بافت تاریخی هماهنگ شده بود برای دو شب ساکن کردم.
صبح شنبه خودم رابه میدان آزادی (قسمت جنوبی شهر) رسانده و برای رسیدن به روستای دستکند میمند سوار تاکسی های رفسنجان شدم(کرایه کرمان تا رفسنجان 12 هزار تومان). ورودی شهر اولین میدان (میدان امام حسین(ع)) کنار مسجد تاکسی های شهربابک و سرچشمه منتظر مسافر بودن. حدود نیم ساعت منتظر شدم و کسی نیومد و اون روز تنها مسافر این خط من بودم. بعد از نیم ساعت رفتم کنار جاده و برای اولین ماشین عبوری دست تکان دادم و با علی اهل روستای ندوشن یزد از رفسنجان حرکت کردیم و تا نزدیکی شهرک سرچشمه باهم بودیم. سه راهی قبل از سرچشمه پیاده شدم تا علی به کارخانه مس رفته و منم به راه خودم ادامه بدم. چند دقیقه نگذشته بود که سوار بر خودرویی دیگر تا جلوی شهر سرچشمه رفتم و آنجا با کامیون حدود 20 کیلومتر. را طی کردم و با هر کدام از اینها بخشی از مسیر را میرفتم. در سه راهی سیرجان و شهربابک با احمد اهل شهربابک هم مسیر شدم و تا 10 کیلومتری شهربابک باهم بودیم و از آنجا پیاده شده و در جاده فرعی به سمت روستای تاریخی میمند به راه افتادم. جاده خلوت بود و بعد از حدود یک ساعت پیاده روی با یکی از ساکنین روستای قلعه تا سه راهی میمند رفتم و از آنجا نیز با فردی از اهالی میمند هم مسیر شدم و به این ترتیب پس 7 بار جابجایی ماشین از کرمان به روستای دستکند میمند با دوازده هزار سال قدمت رسیدم. روستایی که در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شده و هر سال جهانگردان و ایرانگردان بیشماری برای دیدن هنر دست هنرمندان انسانهای نخستین به این روستا سرازیر میشوند.
در نگاه نخست حیرت است و حیرت; شگفتی از شاهکار هنر انسانهای نخستین که با کمترین امکانات و دست خالی کوه را حفر کرده و برای خود سرپناه یاخته اند. روستایی با حدود 400 خانه دل دل بستر طبیعی زمین. سنگ ها از جنس سنگ توف آتشفشانی بوده و قدمت خانه بین 8 تا 12 هزار سال میباشد.
علاوه بر این خانه ها, در سالها و هزاره های بعدی اماکن دیگری که کاربری عمومی داشته به روستا اضافه شده است. از جمله آتشکده و مسجد و حمام.
تنها اتاقی که شومینه دارد آتشکده میمند است این شومینه جایگاه آتش است. مسجد نیز حدود 200 سال پیش به عنوان نخستین مسجد در دل بستر طبیعی زمین ساخته شده است. ورودی مسجد همانند آتشکده و خانه ها دارای کیجه بوده و درب چوبی دارد. 3 ستون سنگی داخل مسجد تراشیده شده و جای مهر و کتاب قرآن و ادعیه نیز طاقچه های کوچکی است که روی دیوارها کنده شده است.
حمام قدیمی روستا یکی دیگر از از اماکن عمومی و مورد استفاده اهالی میمند بوده که از سه قسمت ورودی, بخش میانی یا رختکن و بخش اصلی که دارای خزینه(تون) و حوض آب سرد بوده است.
میمند روستایی مصفا و شاهکار هنر انسانهای نخستین هوشمند و نسلهای بعدی که یادگاری بس ارزشمند به جای گذاشته اند و طی دوازده هزار سال گذشته زندگی در این روستان ادامه داشته و مردم همچنان در آنجا روزگار میگذرانند. اهالی مهربان روستای تاریخی میمند که مهمان نواز بوده و گردشگران را بیشتر از سایرین احترام میگذارند.
دیدار از میمند با خرید کشمش و سنجد از تولیدات روستا به پایان رسید و باز هم به صورت هیچهایک به کرمان بازگشتم و شب با یکی از شهروندان عزیز کرمانی کمی توی خیابانهای شهر قدم زدیم و شام رفتیم رستوران سنتی مکث تا غذای محلی کرمان به نام بزقورمه با دوغ محلی خوشمزه بخوریم.
روز یکشنبه 6 صبح بیدار شدم و خودم را به میدان خواجو رساندم تا به شهر ماهان بروم. مسافت کرمان تا ماهان حدود 37 کیلومتر بوده و برای رسیدن به آنجا میتوان با تاکسی (پنج هزار تومان) یا اتوبوس (هزار پانصد تومان) راهی شد. ماهان نسبت به کرمان خنک تر بوده وقتی وارد حیاط آرامگاه شاه نعمت الله ولی ( عارف و شاعر ایرانی و سر سلسله نعمت اللهی ها) شدم دیدم آب داخل حوض یخ کرده و بدون تامل وارد صحن شدم. (درب آرامگاه همیشه بازبوده و در هر ساعت از شبانه روز میتوان به آنجا رفت.)
پس از اینکه از آرامگاه خارج شدم به صورت اتفاقی با آقای اسدالله خالقی راننده آژانسی که در مسیر ماهان به باغ شازده کار میکند آشنا شدم و باهم به سمت باغ به راه افتادیم. آقای خالقی در طول مسافت کوتاه تا باغ دو تا بروشور معرفی باغ شاهزاده را داد و سپس کتابی در خصوص گردشگری ایران به زبان آلمانی را باز کرد و در صفحات میانی تصویر خود و اتومبیل پیکانش را نشان داد که یک توریست آلمانی عکس را گرفته و در آن کتاب چاپ کرده است.
باغ ماهان حدود 150 سال پیش و با الگو برداری از باغ فتح آباد ساخته شده و به صورت پلکانی آب از بالاترین قسمت باغ به سمت پایین هدایت شده و فواره ها نیز زیبایی باغ را در کنار گلها و درختان چند برابر کرده اند. علاوه بر عمارت اصلی تعدادی اتاق در سمت چپ و راست عمارت وجود دارد که در حال حاضر برای پذیرایی از گردشگران و استراحت آنها استفاده میشود ومیتوانید آش رشته با دوغ محلی ماهان میل بفرمائید.
بعد از دیدن باغ شاهزاده کمی توی کوچه باغ های ماهان قدم زدم و پیشنهاد میکنم اگه به ماهان سفر کردین دیدن این کوچه باغ ها را از دست ندین.
یکبار دیگر به خیابان ولایت (پشت آرامگاه شاه نعمت الله ولی) رفتم و توی ایستگاه کرمان منتظر شدم تا اتوبوس رسیده و به کرمان برگردم.
روز آخر سفر را به کرمانگردی اختصاص داده بودم. راس ساعت نه و نیم میدان خواجو پیاده شدم و به طرف میدان مشتاق یا مشتاقیه (شهدا) حرکت کردم. بافت تاریخی کرمان اطراف میدان مشتاق است و آنجا میتوان از آتشکده و موزه زرتشتیان دیدن کرد و سپس مجموعه گنجعلیخان شامل موزه سکه_ مسجد_ کاروانسرا_ بازار و حمام گنجعلیخان دیدن کرد. ( کنار بازار آب انباری نیز وجود دارد که قابل بازدید نبوده و درب آن همیشه قفل است) دیدن کنید.
کارگاه های مسگری توی بازار قدیمی هنوز هم فعال هستند گردشگران برای آشنایی با نحوه ساخت ظروف مسی مقابل این کارگاه ها به تماشا مینشینند.
استان کرمان قدمتی چند هزار ساله دارد. محوطه تاریخی کنار صندل و جیرفت با هفت هزار سال و شهداد با شش هزار سال قدمت گواه این امر است. برخی از آثار کشف شده در این محوطه های باستانی داخل موزه باغ هرندی در محله طهماسب آباد کرمان به نمایش گذاشته شده است. همچنین در این باغ دو موزه سازهای سنتی و دیرینه شناسی نیز وجود دهرد که بخش دیگری از هویت, تاریخ و فرهنگ ایران کهن را نشان می دهد.
یکی دیگر از باغ های مصفا و چشم نواز کرمان باغ فتح آباد است که در نزدیکی شهر اختیارآباد (حومه کرمان با حدود 17 کیلومتر فاصله) است. باغ فتح آباد در دوره حکومت قاجاریه و با نهایت ذوق هنری ساخته شده است و علاوه بر عمارت اصلی, یک ساختمان در بخش شمالی عمارت اصلی قرار دارد و هر دو عمارت دارای اتاق های بیشماری است و علاوه بر آن داخل باغ فتح آباد درختان میوه و انواع گل وجود دارد و در حال حاضر به یکی از مراکز مهم پرورش گلها و گیاهان داروئی تبدیل شده است.
نورپردازی زیبای باغ سبب شده گردشگران از نیمه روز به فتح آباد رفته و تا پاسی از شب در آنجا حضور دارند تا بتوانند نهایت استفاده را برده و علوه بر تنفس هوای پاک و مطبوع اختیارآباد, حض بصری ببرند و با خاطراتی خوش تفرجگاه حاکمان قدیم کرمان را ترک کنند. ( برای رسیدن به باغ فتح آباد کافی است خود را به میدان آزادی رسانده و سوار تاکسی های اختیارآباد (کرایهدو هزار تومان) شوید. در انتهای خط از تاکسی پیاده شده و چنانچه سمت شمال شرقی را نگاه کنید عمارتی زیبا با نمایی به رنگ سفید در میان یک باغ رسبز ودنمایی میکند. با گذشتن از خط آهن و طی کردن حدود یک کیلومتر مسافت میتوانید به باغ برسید و برای بازگشت نیز همانجا سواری تاکسی شده به شهر کرمان برگردید.
گنبد جبلیه و موزه سنگ داخل گنبد, کتابخانه ملی و همچنین موزه های ارتش, صنعتی, هنرهای معاصر, دفاع مقدس و ... از دیگر جاذبه های تاریخی و فرهنگی شهر کرمان است و میتوانید از آنها دیدن کنید. علاوه بر اینها باغات بیشماری در اطراف کرمان وجود دارد و تماشای طبیعت بکر و زیبای کهن شهر کرمان را پیشنهاد میکنم. سفر کوتاه ایرانگردی با تماشای جاذبه های فوق به پایان رسید و ساعت 10 شب سوار قطاری شدم که از زهدان میامد و به طرف تهران به راه افتادم.
ایرانگردی پیشنهاد میکند چنانچه به طبیعتگردی علاقمند هستید از منطقه کشیت (از جاده ماهان به طرف گلباف) که دارای آبشار و چشمه های متعدد در دل کویر است دیدن کنید. همچنین پیشنهاد میکنم تماشای دره راگه را از دست ندهید (حدود 30 کیلومتری رفسنجان به طرف ناصریه) عمق این دره حدود 70 متر بوده و طول آن 20 کیلومتر است رودخانه ای در میان دره جریان داشته و دیوار های آن بر اثر فرسایش دارای اشکال مختلفی است و بهشت طبیعتگردان نامیده میشود. البته ایرانگردی توصیه میکند برای تماشای دره راگه در فصل بارندگی نروید چرا که خطر سیلابی شدن دره بسیار بالاست.
روستای لاله زار در دامنه کوه هزار نیز منطقه ای همیشه بهار است و طبیعت بکر و زیبا و بهاری آن روح نواز است.
انتهای پیام/
دیدگاه شما