قایقرانی بانوان ایران وارد فازی جدید شده که اتفاق های این روزها نشان میدهد فدراسیون قایقرانی باید فکری اساسی برای حل این دست از مشکلات کند.
اتفاقی که در قایقرانی ایران افتاد موضوعی است که یا گریبان رشته های دیگر را گرفته یا خواهد گرفت. دختران قایقران ایران به این دلیل که معتقدند برای رشد و پیشرفت بهتر است با یک مربی دیگر و البته بهتر تمرین کنند تصمیم گرفتند به گونهای اعتراض کنند و در نخستین حرکت خود در اردوی تیم ملی حاضر نشدند. تصمیمی که شاید کمی بدون سیاست بود چراکه دختران قایقران میتوانستند خیلی بهتر کارشان را پیش ببرند تا بدون عقب ماندن از تمرینها و ایجاد حاشیه به آنچه میخواهند برسند اما در همین چند روز اتفاقاتی افتاد و واکنشهایی دیده شد که بیش از کار ورزشکاران، بدون سیاست و فکر بود که اصلا به سود قایقرانی ایران نیست.
اول: پس از تلاشهایی که فدراسیون ایران داشت، تعلیق برطرف شد و قایقرانی توانست به روال عادی بازگردد، البته نه روالی که در سالهای قبل المپیک لندن داشت بلکه یک روال کاملا عادی. در همان زمان فدراسیون تصمیم گرفت تا هدایت تیم های ملی را برعهده نیروهای داخلی بگذارد که بعد از مدتی سیما عروجی که خود از ورزشکاران آبهای آرام بوده، به عنوان مربی دختران انتخاب شد. عروجی که خودش از ملی پوشان بود به تازگی وارد حیطه مربیگری شده و انگیزه زیادی داشته تا بتواند در این بخش هم موفق باشد. حمایت فدراسیون و تلاش خودش موجب شد تا او در این بخش بتواند کارهایش را پیش ببرد اما جوانی او، همتیمی بودنش با برخی ملیپوشان در زمان ورزشکاری و تجربه حضور مربیان خارجی خوب در ایران موجب شد تا ملیپوشان خیلی سخت عروجی را به عنوان مربی خود قبول و از همان ابتدا اعتراضهایی برای تغییر مربی داشته باشند.
دوم: دختران قایقرانی ایران در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشتند. آرزو حکیمی که یک استعداد برای این رشته بود در رقابتهای جوانان جهان در جایگاه چهارم ایستاد و نشان داد میتواند جزو بهترینهای این رشته شود اما تعلیق فدراسیون موجب شد او و برخی دیگر از ملیپوشان از آن روزهای درخشانشان دور شوند اما با رفع تعلیق آنها بیش از اینکه درگیر تمرینهای خود باشند با درگیر کردن خود به فراز و نشیبهای قایقرانی در روزهای سخت نتوانستند به روزهای خوبشان بازگردند.
سوم: تصمیمی که آنها برای نیامدن به اردو گرفتند حرفهای نبود چراکه یک ورزشکار هیچ وقت تمرین و آمادهسازیاش را رها نمیکند. قایقرانها میتوانستند به تمرین بیایند اما صریحا اعلام کنند که نمیخواهند با مربی کنونی کار کنند. درست است که شاید این ذهنیت ایجاد شود که نباید ورزشکار سالاری به وجود بیاید اما حداقل میشد به صحبت های آنها گوش داد و متوجه شد شاید مربی کنونی با تمام شایستگیهایی که دارد نمیتواند به ملیپوشان کمکی کند. یعنی میشد به خواسته آنها بدون ذهنیت ورزشکار سالاری نگاه کرد و کارشناسانه برخورد کرد. بیسیاستی دختران قایقرانی با واکنش های نادرستی مواجه شد که نشان داد از درون خود فدراسیون هم برخی هستند که به ایجاد چنین حواشی علاقمند شدهاند.
چهارم: به گزارش ایسنا، غلامرضا امینی رئیس فدراسیون قایقرانی همه مسئولیتهای بخش بانوان را به نایب رئیسش سپرده است. با اینکه دبیر فدراسیون تلاش لازم برای کم کردن این مشکلات نداشته، اما توقع میرفت نایب رئیس بانوان فدراسیون نیز کمی با سیاست رفتار کند اما این اتفاق تاکنون نیفتاده است. فرحناز امیرشقاقی بدون توجه به جایگاهی که دارد واکنش هایی نشان داد که نه تنها در مسیر حل موضوع نبود بلکه کاملا حاشیهها را بیشتر کرد. در کنار مصاحبههایی که انجام داد و هیچ توجهی به خواسته ملیپوشانش نداشت او به یکباره در برنامهای رادیویی صحبتهایی انجام داد که به دور از سیاست و رفع اختلاف بود. اینکه او درباره مشکلات روحی ملیپوشش آنقدر راحت صحبت کند و همه ریز و درشت اخبار تیم را رسانهای کند کار درستی نیست.
پنجم: اکنون قایقرانی در بخش بانوان وارد فاز جدیدی شده است. ملیپوشانی داریم که جزو بهترینهای آسیا هستند و میتوانند مدالآوری های زیادی در آینده داشته باشند اگر خودشان را از حواشی دور کنند و امکانات در اختیارشان قرار بگیرد. آنها با اینکه سهمیهای برای المپیک نگرفتند اما سال آینده رقابتهای آسیایی و جهانی دارند و باید برای بازی های آسیایی جاکارتا آماده شوند. از یک طرف آنها تصمیمی گرفتهاند که به ضرر قایقرانی و خودشان است و از طرف دیگر مسئول مستقیم آنها نیز واکنشی نشان داده که همین نتیجه را دارد، فدراسیون موضوع را مدیریت نکرد. اکنون میتوان به غلامرضا امینی رئیس فدراسیون قایقرانی پیشنهاد داد که زمان آن رسیده تا برای حل این ماجرا دست به کار شود و اجازه ندهد جدال ملیپوشان و نایب رئیس ادامه دار شود.
دیدگاه شما