به گزارش همدان ورزش ؛ 1- وقتی در دهه هفتاد میلادی اقتصاد سوسیالیستی در بلوک شرق به طور کامل فلج شد و بعد ها منجر به فروپاشی یکی از بزرگترین کشورهای دنیا گردید، اقتصاددانان دنیا متفق القول بر ضرورت اقتصاد مبتنی بر بازار و کوچک کردن دولت ها با خصوصی سازی تاکید داشتند.
آن زمان خصوصی سازی در ابتدای راه بود و این کار نخست از نهادهای اقتصادی وابسته به دولت و کارخانه ها و مراکز تولید شروع شد. اما این تفکر بیش از مراکز اقتصادی به دیگر بخش ها از جمله ورزش هم کشیده شد.
چه آنکه در تئوری های جدید باشگاه های ورزشی به عنوان مراکز اقتصادی باید بدون وابستگی به دولت می توانستند روی پای خود ایستاده و از نظر اقتصادی خودگردان شوند. این تفکر سال ها بعد به کشور ما هم وارد شد و جزو اصول اصلی قانونی اساسی تبیین گردید.
بعد از گذر سالها مراکز مهمی در حوزه اقتصاد و فرهنگ در کشور خصوصی شدند. این تفکر کم کم به ورزش هم کشیده شد و بسیاری از باشگاه ها به فروش گذاشته شده و توسط سرمایه داران خریداری شدند. اما به نسبت دیگر بخش ها خصوصی سازی هنوز به طور کامل نتوانسته در باشگاههای ورزشی به ویژه فوتبال نفوذ کند.
به طوریکه در حال حاضر بزرگترین باشگاه های فوتبال ایران همچنان دولتی یا نیمه دولتی هستند.
2- سال ها پیش که پاس به همدان آمد قرار بود طی یک پروسه از یک باشگاه دولتی به باشگاهی خصوصی تبدیل شود. اما این اتفاق هیچوقت رخ نداد.
دلایل مختلفی برای این اتفاق وجود داشت و دارد که بحث بر آن بیشتر به یک مقاله مطبوعاتی که به کاری علمی و تخصصی بیشتر شبیه خواهد بود. باری، پاس هر سال از استانداری همدان تغذیه شد و سال به سال هم بدتر نتیجه نگرفت.
نکته مایوس کننده آن بود که این نتیجه نگرفتن تاثیرات منفی در جامعه داشت که این تاثیرات نه فقط ورزشی که اقتصادی هم بودند. به این معنی که هواداران پاس در پی نتایج ضعیف این تیم این سوال را مطرح می کردند که چرا باوجود این همه پولی که از بیت المال برای این تیم صرف می شود باز هم آن نتایج دلخواه بدست نمی آید.
هوادارن پاس البته هیچگاه به طور دقیق متوجه نشدند دخل و خرج این تیم چقدر است و مدیران این تیم تنها مبالغ مربوط به بدهی ها را اعلام می کردند.
اما این قضیه به این معنا نبود که آنها حق ندارند درباره تیم محبوبشان نگران نباشند و سوال نکنند. زیرا همه به خاطر داشتند در روزهای انتقال پاس به همدان چه فشارهایی روی استان وجود داشت و چه مقدار تریبون های کشوری بر علیه استان و اینکه همدانی ها علاقه ای به فوتبال ندارند صحبت کرده بودند و بعد از از سر گذراندن این فشارها، برای تماشاگران سخت بودند باختن متوالی تیمشان را ببینند.
3- الوند زمانی بر سر زبان ها افتاد که پاس حال و روز خوبی نداشت. در مقابل تیمی که مالکی خصوصی داشت و نماد موفق خصوصی سازی در استان بود بهتر از تیم دولتی همدان نتیجه میگرفت.
همین شد که تماشاگران به راحتی جذب آن شدند و از بازی های همشهری های خود بیش از غیربومی های پاسی لذت بردند.آنروزها الوند نماد فوتبال همدان بود. بسیاری از کارشناسان ورزشی و اقتصادی برای نشان دادن و معرفی فواید خصوصی سازی در استان الوند را مثال می زدند و رشته های دیگر ورزشی را هم ترغیب به دنیای بخش خصوصی می کردند.
این ترغیب البته به نوعی ترغیب سرمایه داران همدانی برای ورود به ورزش بود.
اما سرمایه داران هیچگاه از ورود به ورزش در همدان استقبال نکردند. الوند هم چند سال بعد به مصایبی گرفتار شد و هیچکس آنرا نخواست تا در نهایت شهرداری راضی به مالکیت آن شود زیرا اگر چنین نمی شد الوند به استان های دیگر فروخته میشد.
به این ترتیب نماد موفق ورود بخش خصوصی به ورزش هم عملا شکست خورد و مجددا به سازمانی غیرخصوصی واگذار شد.
4- زمانی سوال اساسی این بود که چرا سرمایه داران و بخش خصوصی در استان همدان به ورزش وارد نمی شوند.
اما حالا در کنار سوال قبلی پرسش دیگری هم مطرح می شود که چرا اندک سرمایه دارانی که وارد ورزش شده بودند در نهایت از این کار پشیمان شدند. به بیان دیگر چه مشکلاتی در این راه وجود دارد که یا بخش خصوصی اصلا تمایلی به کار ندارد یا وقتی هم وارد می شود بعد از مدتی قصد رفتن دارد. این چنین پرسش هایی البته نیاز به کار دقیق علمی در سطح استان دارد که می تواند سوژه های خوبی برای دانشجویان و پژوهشگران اقتصادی برای بررسی وضعیت استان همدان در همه زمینه ها در بحث خصوصی سازی داشته باشد.
فراموش نکنیم در دنیایی که به سمت خصوصی سازی پیش می رود ما تنها تیم خصوصی خود را هم دولتی کردیم!
دیدگاه شما